https://khabarfarsi.com/u/66215336/tlgr
/اورژانس اجتماعی در ایستگاه کودک آزاری/ پا برکهنه فرشی می گذارم که انگار سال هاست آب بر خود ندیده و چنان خودش را بر زمین چسبانده که انگار از آن طلبکار است. غروب سنگینی فضای خانه را پر کرده بود. نه روز بود و نه شب، هوا کدر بود. مثل غباری که با دود در آمیخته باشد. در رنگ غلیظ هوا، سیاهی ها و لَکُ و پیس دیوارها و سقف خانه از نظر گم بودند ...